تنهایی و مریضی در غربت


¦ 1 نظر

سلام

میدونم که نباید زیاد از چیزای بد بنویسم اما چه کنم که اینجا همش چیزهای بد برای ما اتفاق می افته !
دیروز با دوستم رفتیم رستوران و جای همه دوستان رو هم خالی کردیم .
خلاصه رفتیم رستوران و به سفارش این دوستمون که اهل مالدیو هم هست ، یک غذای اصیل سریلانکایی سفارش دادیم و شروع کردیم به خوردن !
همون حین خوردن بود که کاملا دگرگون شدم و از چشم و بینی من آب میومد .
منم هر طوری بود این غذای بسیار تند رو تموم کردم و اومدم خونه !
حالا مگه این سردرد ما رو ول میکرد !!
تا شب که سردرد داشتم و این سردرد مارو جر داد :دی
بعد هم تا صبح گلاب به روتون حالت تهوع و استفراغ و سردرد مرگ بار !
خلاصه اینکه امروز دانشگاه نرفتم و تا حدود 5 بعد از ظهر حالم خراب بود تا اینکه یواش یواش از حدود 5 دیگه حالم رو به بهبود رفت و الان نسبتا بهترم .
اما این تنهایی بد دردیه ها ! خیلی بد دردیه !
یه روزی من قدر چیزهایی رو که داشتم ، ندونستم .
قدر مامان و خانواده مهربونمو . حالا تو این غربت حتی یکی نیست که وقتی مریش میشم یه لیوان آب بده دستم . دیگه پرستاری و دارو دادن جای خودش ! مامان ، عاشقتم . نه به خاطر اینکه حالا که تو سختی افتادم فدرتو بدونم بلکه به خاطر اینکه حالا فهمیدم که عشق خالص و واقعی معنیش چیه !
میدونید ، هر کسی یه طوریه و من جوری هستم که نمیتونم بدون عشق باشم .
یعنی اینکه دیگه به سنی رسیدم که این نیاز دوست داشتن و دوست داشته شدن داره تمام وجودمو میگیره .
کاش میتونستم تغییراتی در گذشته بدم ! اما حیف که نمیشه !
زندگی پیچیده است و ما آدمها هم هر روز پیچیده ترش میکنیم و تفاله امروز رو برای فرداها باقی میگذاریم !
بیچاره نسل های بعد !

قله حضرت آدم (ع) ؛ قدمگاه اولین پیامبر در سریلانکا


¦ 0 نظر

نمایی از این کوه

کوه به عنوان سمبل بزرگی ومقاومت ، نه تنها در ادبیات و افسانه ها و فرهنگ عامه مردم، بلکه در مذاهب مختلف توحیدی و آئین های غیر توحیدی نیز از جایگاه ویژه ای برخورداراست. کوه سینا محل نزول وحی به حضرت موسی(ع) است وکوه المپوس نمادی از خانۀ افسانه ای خدایان یونان باستان و بالاخره جبل الرحمه ، کوه نور، کوه احد و ... که دراعتقاد مسلمانان از قداست خاصی برخوردارند. در قرآن مجید، ازکوه ها به عنوان اوتاد (میخ ها ) نام برده شده است .
قلۀ آدم Adam’s peak در کوه 2300 متری راهون واقع در جنوب سریلانکا از جمله کوه های مقدسی است که بین پیروان مذاهب مختلف جایگاه ویژه ای دارد . بوداییان این کوه را به عنوان سری پادا (جای پای بودا ) ستایش می کنند . هندوان معتقدند این محل جای پای شیوا(يكي از خدايان هندي) است و به آن احترام می گذارند . مسیحیان آن را جای پای حضرت آدم(ع) می دانند. مسلمانان محلی سریلانکا نیز اعتقاد دارند که خداوند حضرت آدم(ع) را پس رانده شدن از بهشت و هبوط به زمین در این مکان بر روی یک پا ایستانيد تا توبه اش پذیرفته شود، لذا این اثرجای پای حضرت آدم (ع) است. حقیقت اعتقادات این ادیان چهارگانه (که هر کدام در سریلانکا پیروانی دارند )هر چه باشد ، این کوه محل تلاقی اعتقاد مشترک آنان مبني بر قداست این محل است .


قله آدم دارای بیش از 2300 متر ارتفاع است و حتی از کلمبو پایتخت سریلانکا نیز مشهورتر است . فرو رفتگی صخره در قله آن ، نمایانگر جای پای بزرگی به ابعاد حدود یک متر در دو متر می باشد و از روزگاران کهن این محل به عنوان زیارتگاه پیروان مذاهب مختلف به شمار می رفته كه همه ساله دهها هزارنفرازاقشار مختلف مردم با اعتقادات گوناگون بدور از اختلاف های عقیدتی ، با قلبی آکنده از عشق وایمان و محبت ، ذکرگویان از دامنه کوه با پایی برهنه به سمت قله ره می پیمایند. به علت کوهستانی و جنگلی بودن مسیر حرکت و وجود حیوانات وحشی و مه غلیظ و بارانهای شدید موسمی، ایام زیارتی قله آدم (ع) فقط فصل خاصی از سال را در برمی گیرد که معمولا از ماه دسامبر (آذرماه) آغاز وتا اوایل آوریل (فروردین ماه) ادامه می یابد .
در ابتدا، راه رسیدن به قله خیلی ناهموار بود ، ولی در اثر رفت وآمد هاي بسيار مسیرهای بهتر و آسانتری نیز شناخته شد .
در حال حاضر سه راه برای رسیدن به قله مورد استفاده قرار می گیرد :
1- راهی که ازشهر هتن (Hottan) آغاز وبا گذر از روستاهای کوهستانی به قله می رسد.
2- راهی که ازشهرراتناپورآغاز وبا گذرازروستاهای گیلیمالد و پالاباتگاله به قله ختم میشود.
3- مسیری که از کورووتیا شروع وبه قله منتهی می گردد.
بهترین راهی که در حال حاضر اغلب زائرین ازآن استفاده می کنند مسیر شماره یک است که عموما از میان باغ های چای عبور می کند .
راهی که از شهر رانتاپورا آغاز می شود معمولا از میان جنگل هایی عبور می کند که حیوانات وحشی از قبیل خرس ، شیر ، یوزپلنگ و ....در آنجا یافت می شود و قسمتی از آن نیز از کنارجنگل معروف باران سریلانکا (Virgin Rain ) می گذرد . این راه اگرچه دارای استراحتگاه های متعددی است ، ولی راه دشواري است. طبیعت سبز و جادویی منطقه، موسیقی افسونگر آبشارها و جویبارها ، نغمات آسمانی و گوش نواز پرندگان هر زائر و مسافری را به لذتی مدام و مستدام می برد و مسحور می کند.
زائرینی که از این راه استفاده می کنند، در مسیر خود از کنار معبدی ژاپنی عبور می کنند. هر روز صبح با طلوع خورشید ، یک روحانی ژاپنی همراه با خواندن سرودهای مذهبی طبل بزرگ خود را به صدا در می آورد و در کنار او روحانی دیگر با کوبیدن طبل های کوچکتر او را همراهی می کند .
صدای طبل از پایین کوه و صدای زنگ معبد قله آدم (ع) از بالای کوه درهم آمیخته و در کوهستان های اطراف می پیچد و پژواک آن هارمونی زیبا و شنیدنی را به وجود می آورد که هر شنونده ای را مبهوت و حیرت زده نموده و به لحظاتي معنوي و دل انگيز مي برد كه خاطره آن براي سالیان سال در ذهنش باقی می ماند.
براساس گفته برخی، بهترین مسیری که در حال حاضر برای صعود به قله استفاده می شود، سال ها پیش توسط زائرین ایرانی کشف شده که در آن زمان نام این مسیر را "راه صلواتی" گذاشته اند.
امروزه زائرین با استفاده از وسیله نقلیه ، خود را به معبد صلح می رسانند ، ولی از آنجا به بعد مجبورند که با پای پیاده عازم قله شوند ودر طول مسیر ، پله های متعددی را طی کنند که در دل کوه وصخره ها کنده شده اند .
جایگاه بعدی محلی است به نام « سیتاگانگولا »( Seetha Gangula) که درآن چشمه آب زلال وسردی وجود دارد زایرین در آن چشمه ، شستشو مي نمايند ،لباس پاکیزه و سفید می پوشند و سكه هايي كه براي نذر آورده اند در آب چشمه شسته و آماده زیارت جای پای حضرت آدم (ع) می شوند. پس از طی مسافتی به محل باریک و شکاف مانندی می رسند که فقط یک نفر می تواند از آن عبور کند بعد از آن شیب تندی وجود دارد که بالا رفتن از آن کار سخت وطاقت فرسایی است. طول مسیر پیاده روی حدود 5/6 کیلومتر است و زائرین هرچه به مکان مقدس نزدیک ترمی شوند حالت معنوی بیشتری به خود می گیرند. از سخنان نابجا پرهیز می کنند و به تکرار ذکر و دعا می پردازند. آنان به هنگام حرکت به سمت قله وقتی از کنار ديگرزائران عبور می کنند این سرود را مي خوانند:" امیدواریم الطاف خداوند متعال شامل حال شما شود ، ای کسانی که در حال پایین آمدن ( یا بالا رفتن) هستید."
در آخرین نقطه مسیر و در نوک قله یک سکوی بزرگ و هموار وجود دارد. در یک طرف سکوچراغی است که در طول سال همیشه با استفاده از روغن نارگیل روشن نگاه داشته میشود. روغن این چراغ بوسیله نذرو نیاز زائرین تامین می شود.اغلب مردم برای ادای مناسک مخصوص گرد این چراغ جمع می شوند و پس از پایان زیارت با به صدا درآوردن زنگ بزرگی پایان مراسم را اعلام می كنند.
زیارت کنندگان برای در امان بودن از گرمازدگی اغلب شبانه به سمت قله صعود می کنند و پس از زیارت نیزحدود دو ساعت در بالای کوه به انتظار طلوع خورشید که منظره ای بدیع، زیبا و وصف ناپذیر دارد می نشینند.
باد شمال شرقی- که در این فصل می وزد- منظره ای زیبایی از حرکت ابرهای سفید را در پایین قله به وجود می آورد . به هنگام تابش اولین اشعه خورشید ابرها به صورت مثلثی شکل مشاهده می شوند. این منظره زیبا در سه مرحله تکامل یافته و تا حدود نیم ساعت در افق نمایان است بطوریکه هر بیننده ای تصور می کند که خورشید سه بار طلوع می کند. چون ابتدا خورشید به رنگ صورتی کم رنگ است و پس از چند دقیقه به صورت یک گوی آتشین قرمز رنگ در می آید و در نهایت به رنگ طلایی تبدیل می شود.
پس از طلوع کامل خورشید سایه آبی رنگ کوه مقدس بر روی کوههای مجاور می افتد و مردم عادی این پرتوافکنی و تششعات زیبا را ناشی از سنگ های گرانبهای زیادی می دانند که در دل این کوه نهفته است.
اعتقاد مسلمانان نسبت به کوه راهون
همانگونه که پیشتر اشاره شد اکثر مسلمانان محلی نسبت به این کوه احترام خاصی قائلند و در فصل زیارت همراه با پیروان ادیان دیگر برای زیارت جای پای حضرت آدم (ع) راهی این قله می گردند. آنان با استناد به روایات و کتب تاریخی بر صحیح بودن جای پای حضرت آدم تاکید می ورزند. مرحوم سید اختر امام ، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه" پرونیا" در مقاله ای تحت عنوان «روابط تاریخی بین ایران و سیلان» با استناد به روایتی از تاریخ ابن اثیر نقل می کند که حضرت علی(ع) فرمودند: حضرت آدم(ع) در قله سیلان فرود آمد. سعودی نیز درمروج الذهب نقل می کند که : آدم ابوالبشر در کوه راهون در جزیره سراندیب هند فرود آمد.
خاقانی شاعر معروف فارسی زبان در مدح پیغمبر اسلام (ص) می گوید:
گر مدحتش به خاک سراندیب ادا کنم گوهر زخاک آدم و حوا برآورم
در جای دیگر سروده است که:
آنجا که دم گشاد اسرافیل دعوتش جان بازیافت پیر سراندیب در زمان
در لغت نامه برهان قاطع شرح سراندیب را این چنین می خوانیم:
"نام کوهي است مشهور که حضرت آدم عليه السلام از بهشت بدانجا فرود آمد ومقام کرد و نقش قدم او در آنجا هست ، و بعضي گويند نام شهري است بزرگ بر لب دريا و آن کوه منسوب به آن شهر است ، و گويند قبر ابوالبشر در آنجا است."
نظامی هم از آن اینگونه یاد می کند:
سرانديب را کار بر هم زدم قدم بر قدمگاه آدم زدم
ابن سینا نیز در کتاب جواهرنامه خود در خلال تشریح کیفیت سنگ های قیمتی موجود در سریلانکا به مسئله جای پای حضرت آدم (ع) در آنجا اشاره کرده است.
ابن بطوطه در کتاب خود شرح مفصلی از زیارت جای پای حضرت آدم (ع) در کوه راهون آورده و درپاسخ پادشاه سیلان که هدف از سفر وی به سیلان را سوال کرده بود،جواب میدهد که برای زیارت جای پای حضرت آدم (ع) آمده ام، لذا پادشاه سیلان مقدمات سفر وی به قله را فراهم می سازد.
بر اساس اعتقاد برخی مسلمانان سریلانکایی سنگ های گرانبهای یاقوت،زمرد،زبرجد و ... موجود در سریلانکا که اغلب در دامنه های کوه راهون یافت می شوند. از قطره های اشک چشم حضرت آدم علیه السلام است که جهت قبولی توبه اش به در گاه خداوند متعال گریه و زاری کرده است.
به هر حال بنای این اعتقادات هرچه که باشد، در حال حاضر قله حضرت آدم (ع) به عنوان یکی از اماکن زیارتی نه تنها برای مردم سریلانکا قابل احترام است ،بلکه یکی ازجاذبه های توریستی این کشور محسوب می شود که با وجود دشواری راه ، سالانه هزاران جهانگرد و مسافر از این مکان مقدس بازدید می کنند.

طلوع بر فراز این کوه

شهری کوچک در مسیر


منابع:
· مجلهExplore Srilanka
· مقاله پروفسورسید اختر امام (تاریخ روابط فرهنگی بین ایران و سریلانکا)
· مطبوعات سریلانکا
· فصلنامه فرهنگ و مردم ش 1
· مجله چشم انداز- سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی


سنت وینسنت و گرنادین


¦ 1 نظر



سنت وینسنت و گرنادین یک کشور جزیره‌ای کوچک در دریای کارائیب است.
سنت وینسنت و گرنادین در سال ۱۹۷۹ از بریتانیای کبیر استقلال یافت .
سنت وینسنت و گرنادین حدود ۱۱۳٬۰۰۰ نفر (آمار سال ۲۰۰۲) جمعیت دارد. این کشور عضو اتحادیه کشورهای همسود (همسود بریتانیا) می‌باشد. پایتخت این کشور، شهر کینگزتاون با جمعیت ۱۶٬۲۰۹ نفر (آمار سال ۲۰۰۰) است.
جمهوری اسلامی در سال ۱۳۸۷ با این کشور رابطه برقرار کرد.در پی برقراری این ارتباط، دولت محمود احمدی نژاد کمکی به ارزش ۷ میلیون دلار برای تکمیل فرودگاه به این کشور ارائه کرد.



مالدیو - یکی از زیبا ترین مکان های دنیا


¦ 0 نظر

برای دیدن عکس ها در سایز بزرگتر روی آنها کلیک کنید .

نمایی از ماله، پایتخت مالدیو

مالدیو کشوری است جزیره‌ای در اقیانوس هند. پایتخت آن ماله است. حکومت مالدیو جمهوری است. این کشور عضو اتحادیه کشورهای همسود می‌باشد.
مجمع الجزایر مالدیو در جنوب غربی کرانه‌های هندوستان قرار گرفته و کوتاهترین فاصلهٔ آن تا کرانه‌های هند، ۶۰۰ کیلومتر است. مالدیو شامل ۱۱۹۲ جزیره مرجانی کوچک، مسطح و کم‌ارتفاع و شمار زیادی آبسنگ است که تنها ۲۰۲ جزیره از آنها مسکونی هستند، روی هم رفته ۲۹۸ کیلومتر مربع پهناوری دارند و تنها 3/0% قلمرو مالدیو را پوشش می‌دهند. اما قلمرو دریایی مالدیو با ۸۵۰ کیلومتر درازا و ۱۳۰ کیلومتر پهنا، ۱۱۵۳۰۰ کیلومتر مربع مساحت دارد. بلندای هر یک از این جزیره‌ها از سطح دریا از بیش از ۳ متر تجاوز نمی‌کند. مالدیو تپه ماهور و رودخانه‌ای ندارد.
اقتصاد مالدیو بر پایهٔ کشاورزی، ماهیگیری و گردشگری استوار است. در مالدیو، نارگیل، ذرت، ارزن، سیب‌زمینی شیرین و میوه‌جات به عمل می‌آید. در این کشور صنعت کشتی‌سازی رونق دارد و مردم آن به صنایع‌دستی علاقه‌مندند. از مالدیو، ماهی، گوشت، صنایع‌دستی و نارگیل صادر می‌شود.
برخی از جزایر مالدیو برای گردشگری اختصاص یافته‌اند. در این جزایر هتل‌هایی برای اقامت گردشگران ساخته شده که بیشتر کارمندان آن از مهاجران کشورهای همسایه هستند. گردشگران مستقیماّ از فرودگاه بین‌المللی ماله به این جزایر می‌آیند. مردم عادی مالدیو، ارتباط چندانی با گردشگران خارجی ندارند.
مردم مالدیو، آمیزه‌ای از نژادهای سینهالی، دراویدی، آفریقایی و عرب هستند.
زبان رسمی مالدیو، زبان دیوهی است که زبانی از خانواده هندوآریایی بوده و با زبان سینهالی (زبان رسمی سری لانکا) هم‌خانواده است.

بیشبنهٔ مطلق (صد در صد) مردم بومی مالدیو مسلمان سنی هستند و اسلام دین رسمی این کشور است. پیشینهٔ اسلام در مالدیو به سدهٔ دوازدهم میلادی باز می‌گردد، هنگامی که دریانوردان مسلمان به این سرزمین آمده‌اند. پیش‌تر، ساکنان مالدیو پیرو آیین بودا بوده‌اند.


آنهایی که رفته اند- آنهایی که مانده اند


¦ 0 نظر

انهایی که (از ایران) رفته اند هر روز ای میلشان را در حسرت نامه از ان هایی که مانده اند باز میکنند و از اینکه هیچ نامه ای ندارند کلافه می شوند.
انهایی که (در ایران ) مانده اند هر روز…نه…یکروز در میان ای میلشان را چک می کنند و از اینکه نامه ای از انهایی که رفته اند ندارند کفرشان در میاید.
انهایی که رفته اند منتظرند انهایی که مانده اند برایشان نامه بنویسند .فکر می کنند که حالا که ازجریان زندگی انهایی که مانده اند خارج شده اند انها باید تصمیم بگیرند که هنوز می خواهند به دوستیشان از دور ادامه بدهند یا نه.
انهایی که مانده اند منتظرند که انهایی که رفته اند برایشان نامه بنویسند .فکر می کنند شاید انهاییکه رفته اند مدل زندگیشان را عوض کرده باشند و دیگر دوست نداشته باشند با انهایی که مانده اند معاشرت کنند.
انهایی که رفته اند همانطور که دارند یک غذای سر دستی درست می کنند تا تنهایی بخورند فکر می کنندانهایی که مانده اند الان دارند دور هم قورمه سبزی با برنج زعفرانی می خورند و جمعشان جمع است و می گویند و می خندند. انهایی که مانده اند همان طور که دارند یک غذای سر دستی درست می کنند فکر می کنند انهایی که رفته اند الان دارند با دوستان جدیدشان گل می گویند و گل می شنوند و از ان غذاهایی می خورند که توی کتاب های آشپ‍زی عکسش هست.
انهایی که رفته اند فکر می کنند انهایی که مانده اند همه اش با هم بیرونند. کافی شاپ می روند خرید می روند…با هم کیف دنیا را می کنند و انها را که ان گوشه دنیا تک افتاده اند فراموش کرده اند.
انهایی که مانده اند فکر می کنندانهایی که رفته اند همه اش بارو دیسکو می روند و خیلی بهشان خوشمی گذرد و انها را که توی ان جهنم گیر افتاده اند فراموش کرده اند.
نهایی که رفته اند همانطور که توی صف اداره پ‍لیس برای کارت اقامتشان ایستاده اند و می بینند که پ‍لیس با باتوم خارجی هارا هل می دهد فکر می کنند که ان جهنمی که تویش بودند حد اقل کشور خودشان بود.حد اقل احساس نمی کردند طفیلی هستند.
انهایی که مانده اند عکس آنرا فکر می کنند
انهایی که رفته اند همانطور می نشینند پ‍شت پ‍نجره و زل می زنند به حیاط و فکر می کنند به اینکه وقتی برگردند کجا کار گیرشان میاید و ایا اصلا کار گیرشان میاید؟
انهایی که مانده اند فکر می کنند که انهایی که رفته اند حال کرده اند و حالا میایند جای انها را سرکار اشغال می کنند و انها ازکاربیکار می شوند.
اما هم انهایی که رفته اند و هم انهایی که مانده اند در یک چیز مشترکند…

انهایی که رفته اند احساس تنهایی می کنند .انهایی که مانده اند هم احساس تنهایی می کنند.

منبع : مهندس جوان

عکس احمدی نژاد در سریلانکا


¦ 0 نظر

مردم سریلانکا کلا به ایرانیا دید خوبی دارند و عکس رئیس جمهور محبوبمونو زدن تو یه میدون اصلی !
ببینید :

عید و تنهایی


¦ 0 نظر

سلام یه کسایی که وبلاگ منو میخونن یا بعدا خواهند خوند !
امروز میخوام از غربت براتون بگم . امروز میخوام از تنهایی براتون بگم و امروز میخوام حرف هایی براتون بزنم که شاید تلخ باشه !
میدونید ، حقیقت اینه که آدمها هیچ وقت قدر چیز هایی که دارند رو نمی دونند !
عجیبه که آدما همیشه حسرت چیزهایی رو میخورن که ندارند ! و عجیبه که باز بعدا حسرت چیزهایی رو که داشتن و از دست دادند میخورند !
من خودم همیشه دوست داشتم که درس بخوتم و پیشرفت کنم ولی واقعا مشکلات زیاد و عجیبی برام پیش اومد و نتونستم این کارو بکنم تمت حالا که دارم درس میخونم ، حسرت خونه و مامان و فامیل هامو میخورم .
از خورد و خوراک افتادم و نمیتونم درست زندگی کنم . همش خوابم میاد و دوست دارم بخوابم .
حالا میفهمم که چقدر عاشق مامانم هستم و چقدر در کنارش بودن لذت داره .
میبینید ! همیشه همینه و ما آدما همیشه نا سپاس هستیم ! اما امیدوارم هر چه زودتر به ساحل آرامش برسم .

نوروز در سریلانکا


¦ 0 نظر


سلام دوستان
اول از همه میخوام عید باستانی نوروز رو به همتون تبریک بگم و آرزوی سالی خوب و خوش براتون داشته باشم
غربت هر چی نداشته باشه یک حسن داره و اونم اینه که اینجا قدر خانواده رو میدونی .
اونم خانواده ای بزرگ مثل خانواده من که همه با هم هستند و در گروه های بیش از 20 نفری به عید دیدنی و دید و بازدید میرند !
من با همه تلاشی که کردم نتونستم ایرانی تو این مملکت پیدا کنم در نتیجه باید عید رو تنهایی سر کنم .
از همین الان هم عید رو بهتون تبریک میگم .
امیدوارم که با خانواده های مهربونتون عید رو به غایت خوش بگزرونید و جای ما رو هم خالی کنید !

نوروزتان پیروز

چند بیت شعر از حافظ، تقدیم به همه دوستان:

ز کوی يار می آيد نسيم باد نورزی
از اين باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
چو گل گر خرده ای داری خدا را صرف عشرت کن
که قارون را غلطها داد سودای زراندوزی
ز جام گل دگر بلبل چنان مست می لعل است
که زد بر چرخ فيروزه صفير تخت فيروزی
به صحرا رو که از دامن غبار غم بيفشانی
به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بياموزی



شروع سفرنامه یا چطور شد که اومدم سریلانکا


¦ 0 نظر

خب ، همونطور که با خوندن که پست های قبلی من متوجه شدید من الان سریلانکا هستم و در دانشگاه اپیت شعبه سریلانکا در حال تحصیل هستم .
البته اسم دانشگاه رو بهتون نگفته بودم اما خب دیگه حالا میگم .
خب من مدت طولانی رو بعد از خلاص شدن از شر مریضی دنبال کارای اداری مثل ترجمه مدارک و گرفتن پایان خدمت و پاسپورت گذروندم !
مدت طولانی رو دنبال تحقیق بودم و نهایتا مالزی و هند رو انتخاب کردم برای ادامه تحصیل و برای هر دو جا هم اقدام کردم .
دقت کنید که تا اینجا هیچ خبری از سریلانکا نیست :دی
در هند برا دانشگاه جواهر حیدآباد اقدام کردم و ماالزی هم برا دانشگاه اپیت !!!
داشتم تو اینترنت میچرخیدم که دیدم این دانشگاه اپیت تو سریلانکا هم شعبه داره .
منم یه میل براشون فرستادم و یه سری سوال کردم . بعد هم مدارک مورد نیاز رو فرستادم و پذیرش رو گرفتم و رفتم تهران .
بماند که چقدر تو تهران علاف شدم و چقدر اذیت شدم اما نهایتا ویزای خودمو گرفتم . (بخشی از این علافی ها مال این بود که تا حالا این دانشگاه از ایران دانشجو نداشته و با قوانین آشنا نبودن و بخشیش هم مربوط به این بود که من هیچ منبع اطلاعاتی در دسترس نداشتم ! )
خلاصه که من الان تو دانشگاه اپیت سریلانکا هستم !

اینجا - سریلانکا - صدای مرا از جزیره ای سبز میشنوید


¦ 0 نظر


سلام
همونطور که در پست های قبل گفته بودم ، من ایران رو برای تحصیل ترک کردم !
میدونم که برای سفرنامه نوشتن دیگه دیره اما مینویسم تا در آینده خودم با خوندن این نوشته ها یادم بیاد که تو یه همچین روزی چه حس و حال و آرزو ها و رویاهایی داشتم .
اگه پست های قبل رو خونده باشید ، میدونید که من بعد از یک مریضی طولانی و یک دوران خیلی سخت به یه آرامش نسبی رسیدم و حالا درصدد هستم که برم دنبال آرزو هام .
حالا هر چقدر هم که دور باشه و هر چقدر هم که سخت باشه ، مهم نیست .
مهم اینه که من تصمیم دارم به آرزوهام برسم . و مهمترین چیز هم همینه .
اینه چرا سریلانکا رو انتخاب کردم و چطور اومدم اینجا و ... باشه برای پست های بعدی چون هر کدوم از این سوال ها خودش یک داستانی داره !
به هر حال من فعلا اینجام :